۱۳۸۹ مرداد ۵, سه‌شنبه

گرفتاری شدیما....

گرفتاری شدیما! آخه عزیز دل برادر! من اگر بخوام چیزی در مورد کسی بگم خودم لال نیستم که! زبون دارم سه زرع و نیم. یه مزقلی به اسم"مینا احد زاده" برداشته یه داستانی تو مایه های داستانهای سایت آویزون نوشته در مورد "شاهین نجفی" مادر مرده و یه جاهایی هم از من نقل قول آورده! نکنید خانوم/ آقای نسبتا محترم! نکنید این بچه بازیهارو! والا زشته! اگر چیزی می خوای بگی که شهامت نداری از قول خودت بنویسی، خوب لال شو! گرفتاری شدیما! آخه بینوا! من کارم نویسندگی و ترجمه و فعالیت در حوزه حقوق بشره. لااقل از یکی مایه بذار که سر رشته ای در حوزه داستانهای سبک سایت آویزون داشته باشه. خانم مینا احدزاده یا هر اسمی که هستی، برات کامنت گذاشتم، اینجا هم می نویسم: اگر اسم من رو از وبلاگ چندش آورت برنداری، از اون وبلاگ شکایت خواهم کرد!