۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

رساله ای در باب «شهوت اظهار نظر» در خصوص هر آنچه که نمیدانیم

عزیزان من! آهای مدعیانی که بحثهای خفن راه میندازید بدون اینکه الفبای بحث رو بدونید! توجه بفرمایید: ما دو دسته علوم داریم یا علوم بر دو گونه است: 1. علوم تجربی 2.علوم انسانی. قوانین و قواعد حاکم بر علوم تجربی ثابت و لایتغیر هست.
مثال: آب در ارتفاعی خاص در 100درجه سانتیگراد می جوشد.
مثال E=mc2
مثال: رادیکال9=3
مثال: سرعت نور در خلأ 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است.
این قوانین استثنا بردار نیست. اما اگر زمانی حتی یک مثال نقض یا یک مورد استثناء برای این قوانین یافت شود، کل اون قانون به فنا رفته و دیگر اعتبار علمی ندارد. بعبارتی دیگر، نام آن قانون نیست. یعنی کشک... (البته همین الان از اتاق فرمان به من اطلاع دادند که در علوم تجربی هم استثناء قاعده را بهم نمیزند. مثلأ در فیزیک،  قانون انبساط و انقباض در اجسام (جامدات و مایعات و گاز ها) استثنائاتی هم دارد. در مایعات آب بین صفر و 4- درجه برعکس عمل میکند (یعنی به جای اینکه منقبض شود، منبسط می شود) و در فلزات قانون انقباض که می گوید در اثر کاهش دما فلزات کاهش حجم میدهند؛ دو فلز بیسموت و آنتیموان استثناء هستند. قوانین در علوم بشکل گرایش مسلّط عمل میکنند یعنی با وجود این استثنا ها باز هم ارزش خود را از دست نمیدهند. بنا بر این قانون؛ مواد در اثر گرم شدن، افزایش حجم (انبساط) و در اثر سرد شدن؛ کاهش حجم (انقباض ) میدهند و این موارد معدود استثنا از ارزش آن نمی کاهد! جل الخالق!!!)

و اما علوم انسانی: علومی مثل جامعه شناسی، روانشناسی، رفتارشناسی، فلسفه، جرم شناسی و اینا. در این علوم همواره رفتار اکثریت بعنوان قاعده در نظر گرفته می شود و در واقع موارد استثناء و اقلیت، آن قاعده را نقض و بی اعتبار نمی کند. بعبارتی دیگر برعکس علوم تجربی، اگر درصد عمده ای از یک گروه رفتاری خاص را از خود نشان دهند، می توان آن رفتار را بعنوان یک قاعده به آن گروه نسبت داد و یادمان نرود که در علوم انسانی، استثناء قاعده نیست! و استثناء خللی به قاعده وارد نمی آورد.
با این دو تعریف ساده به مثالهای زیر توجه فرمایید: «بسیج (قشر ساندیس خور) لشکر مخلص تمام جنایتکاران تاریخ است.» طرف درمیاد میگه: «نه آقا... من خودم بسیجی دیدم برای کسی که در درگیریها زمین خورده بود و مانتوش پاره شده بود، مانتو خرید و ازش کلی عذرخواهی کرد!» پاسخ: «آقای عزیز و محترم! در علوم انسانی، استثناء قاعده نیست. رفتارشناسی پدیده ای بنام بسیج، یک سری ویژگیها و خصائص رو برای این گروه تایید میکنه»
مثال: آخوندها بواسطه خمس و زکات گرفتن و زندگی انگل وار در حوزه ها، تن پرور بار آمده اند و موجوداتی مفت خور و بی مصرف هستند که به هر شکل ممکن دنبال کولی گرفتن از ملت هستن.» طرف میگه: «نه آقا... من خودم آخوند دیدم که بیل می زد! آخوند خوب هم داریم! نمونه اش کروبی! نمونه اش خاتمی!» پاسخ: «آقا یا خانم عزیز و محترم! در علوم انسانی، استثناء قاعده نیست. روانشناسی آخوند یک سری ویژگیها و خصائص رو برای این گروه تایید میکنه»
مثالی دیگر: «خیانتی که مجاهدین خلق با ترورها و عملیات مسلحانه، پیوستن به دشمن در حمله نظامی به کشور و ... به مردم ایران کردند، و خدمتی که همین گروه به جمهوری اسلامی کردند، هیچ گروه سیاسی دیگر به این کشور و این حکومت نکرد.» طرف میگه: «نه آقا... جمع نبندیم... همه مجاهدین هم که دست به اسلحه و خائن نیستن! مثل همه جای دیگه خوب دارن، بد هم دارن... سیاه و سفید نبینیم!» پاسخ: «آقا جان! عزیز دل برادر! برای هزارمین بار: در علوم انسانی، استثناء قاعده نیست! زبونم مو درآورد»
حالا به این جمله دستمالی شده توجه فرمایید: «سیاه و سفید نبینیم! دنیا و آدمها و پدیده هاش خاکستری هستن.» این جمله اگرچه خیلی درسته اما مکان و جایگاه استفاده از اون هنوز برای ما گنگ و مجهول است. به قول پدرم: شنیده یخ میخورن، نمیدونه تابستون میخورن یا زمستون! در راستای همین جمله سیاه و سفید نبینیم: در علوم انسانی، همواره رفتار اکثریت بعنوان قاعده در نظر گرفته می شود و در واقع موارد استثناء و اقلیت، آن قاعده را نقض و بی اعتبار نمی کند. بعبارتی دیگر برعکس علوم تجربی، اگر درصد عمده ای از یک گروه، رفتاری خاص را از خود نشان دهند، می توان آن رفتار را بعنوان یک قاعده به آن گروه نسبت داد. و یادمان نرود که در علوم انسانی، استثناء قاعده نیست! برای صدهزارمین بار...
مثالی دیگر: «ذوب شدگان در ولایت/ سلطنت/ آرمانهای ایدئولوژیک، موجوداتی فاقد قدرت تحلیل و فاقد شعور هستند» (از کسانیکه منافعشان در ذوب شدگی است در این بحث صرفنظر شده) طرف جواب میده:«نخیر آقا... من خودم یه دونه بسیجی ذوب شده دیدم که المپیادی بود! یه دونه سلطنت طلب دیدم که فوق دکترای لبوشناسی داشت و یه دونه مجاهد دیدم که پی اچ دی جاسوس شناسی داشت!» پاسخ:«عزیز دل برادر!  قربون اون هیکل کافه ایت برم!  بر فرض صحت، در علوم انسانی، استثناء قاعده نیست آخه! کهیر زدم انقدر اینو تکرار کردم.
 جون مادرتون پیش از اینکه تزهای عالمانه و تئوریهای نبوغ آمیز در زمینه آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، مبارزه، جامعه مدنی و هزار تا چیز دیگه از خودتون درکنید، حداقل تفاوت بین علوم انسانی و علوم تجربی رو بدونید، حداقل الفبای مباحثه و مناظره رو یاد بگیرید، بعد وارد بحث و جدل و مباحثه و مناظره بشید!